کلمه جو
صفحه اصلی

واجار

فرهنگ فارسی

(اسم ) بازار سوق: (( گفت در این واجار بازار یست که آنرا بازار جوانمردان گویند . ) )

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) واچار، بازار.

لغت نامه دهخدا

واجار. ( اِ ) به معنی بازار و از بازار افصح است زیرا در لغت فرس با زای تازی کمتر مستعمل است و فصیحتر از آن واژار است چه جیم تازی نیز کمتر می آید. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بازار. ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). بازار است که عربان سوق میگویند. ( برهان ) : گفت در این واجار بازاری است که آن را بازار جوانمردان گویند. ( تذکرةالاولیاء ). این کلمه پهلوی است.

فرهنگ عمید

بازار، سوق.

گویش مازنی

/vaajaar/ آشکار – نمایان – بروز دادن - معروف شدن

۱آشکار – نمایان – بروز دادن ۲معروف شدن


پیشنهاد کاربران

علنی


کلمات دیگر: