۱- آنچه دارای لاهای متعدد باشد تو بر تو . ۲- ( اسم ) نوعی نان شیرین تنک و توبر تو توبرتو توبرته کلاج .
لابرلا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(بَ ) ۱ - (ص مر. ) تو بر تو. ۲ - (اِمر. ) نام نوعی حلوا.
لغت نامه دهخدا
لابرلا. [ ب َ ] ( ص مرکب ) ( از: لا، بر، لا ) چندلا. لایه لا. تو در تو.
لابرلا. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) نام نوعی حلوا. ( برهان ). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. ( از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج ). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف. صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است. تو بر تو. ته برته. ( برهان ). و رجوع به گُلاج شود.
لابرلا. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) نام نوعی حلوا. ( برهان ). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. ( از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج ). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف. صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است. تو بر تو. ته برته. ( برهان ). و رجوع به گُلاج شود.
لابرلا. [ ب َ ] (اِ مرکب ) نام نوعی حلوا. (برهان ). حلوائی است که آن را گولانج نیز گویند. (از فرهنگ اسدی نخجوانی در شرح گولانج ). نام نوعی حلوا که آن را گلاج گویند. قطائف . صاحب لسان العجم گوید، لابرلا همان گلاج مرقوم که نان تنک و تو بر تو است و این زبان شیراز است . تو بر تو. ته برته . (برهان ). و رجوع به گُلاج شود.
لابرلا. [ ب َ ] (ص مرکب ) (از: لا، بر، لا) چندلا. لایه لا. تو در تو.
فرهنگ عمید
۱. لابه لا، تابرتا، تودرتو.
۲. (اسم ) نوعی حلوا یا شیرینی.
۲. (اسم ) نوعی حلوا یا شیرینی.
کلمات دیگر: