واخوردن
فارسی به انگلیسی
jolt, recoil
فارسی به عربی
ذراع
مترادف و متضاد
نوسان کردن، واخوردن
فرهنگ فارسی
یکه خوردن، تکان خوردن یاشنیدن چیزی خلاف انتظار
رد شدن مردود شدن
( مصدر ) ۱ - مغلوب شدن شکست خوردن . ۲ - ردشدن مردود گشتن . ۳ - مایوس شدن . ۴ - برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن . ۵ - متحیر شدن . ۶ - ملاقات کردن بر خوردن .
رد شدن مردود شدن
( مصدر ) ۱ - مغلوب شدن شکست خوردن . ۲ - ردشدن مردود گشتن . ۳ - مایوس شدن . ۴ - برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن . ۵ - متحیر شدن . ۶ - ملاقات کردن بر خوردن .
فرهنگ معین
(خُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - یکّه خوردن ، دچار شوک شدن . ۲ - بی رونق شدن .
لغت نامه دهخدا
واخوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) رد شدن. مردود شدن. ( یادداشتهای مؤلف ). || یکه خوردن. متحیر شدن. ( یادداشتهای مؤلف ). آگاه شدن و هوشیار گشتن در چیزی و دقت کردن در آن.( ناظم الاطباء ). || کردن کاری به زحمت. || ترحم کردن. ( ناظم الاطباء ). || ملاقات کردن. برخوردن. ( آنندراج ) ( بهار عجم ). || غم کسی را خوردن و در فکر کسی شدن. ( شعوری ).
فرهنگ عمید
۱. تکان خوردن از شنیدن یا دیدن چیزی که برخلاف انتظار، یکه خوردن.
۲. از رواج افتادن.
۲. از رواج افتادن.
کلمات دیگر: