کلمه جو
صفحه اصلی

بابو

فرهنگ فارسی

مصغرباب، پدر، به معنی درویش و قلندر و، و بزرگ درویشان و قلندران هم گفته شده
( اسم ) ۱ - پدربابا ۲ - بزرگ قلندران و درویشان . بمعنی بابا که در اوایل اسمائ برای شفقت یا مجرد تلقیب افزایند و گویند ( بابا فلان ) :( و بدانک پدر شیخ ما ابو سعید ابوالخیر گفتندی ... ) ( اسرارالتوحید )

لغت نامه دهخدا

بابو. (اِ) پدر و بزرگ قلندران و رند و پیشوای ایشان : از شاه عادل که نبیره ٔ شاه نعمةاﷲ ولی رحمةاﷲعلیه بود مسموع دارم که محمد قلندر و بابو قلندر این هر دو خلیفه ٔ شاه نعمةاﷲ ولی اند، العلم عنداﷲ. (آنندراج ). نام قسمی از قلندران سیار. || مصغر باب . (ناظم الاطباء). لفظ مذکور مأخوذاز باباست به تبدیل الف به واو، یا در اصل باب بوده و او نسبت بآن ملحق گشته مثل هندو. (فرهنگ نظام ).


بابو. ( اِخ ) دهی از دهستان بنمعلا بخش شوش شهرستان دزفول در 12هزارگزی شمال باختری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه اهواز به دزفول. دشت ،گرم سیر مالاریائی. دارای 200تن سکنه است. آب آن از رودخانه کرخه و محصول آن غلات ، برنج و کنجد و شغل اهالی زراعت میباشد. راه در تابستان اتومبیل رو. ساکنین از طایفه لر هستند. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

بابو. ( اِخ ) فوت کیومرث در سر راه بابو در ماه رجب سنه 757 هَ. ق. دست داده... ( حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزء2 ص 105 ).

بابو. ( اِ ) پدر و بزرگ قلندران و رند و پیشوای ایشان : از شاه عادل که نبیره شاه نعمةاﷲ ولی رحمةاﷲعلیه بود مسموع دارم که محمد قلندر و بابو قلندر این هر دو خلیفه شاه نعمةاﷲ ولی اند، العلم عنداﷲ. ( آنندراج ). نام قسمی از قلندران سیار. || مصغر باب. ( ناظم الاطباء ). لفظ مذکور مأخوذاز باباست به تبدیل الف به واو، یا در اصل باب بوده و او نسبت بآن ملحق گشته مثل هندو. ( فرهنگ نظام ).

بابو. (اِخ ) دهی از دهستان بنمعلا بخش شوش شهرستان دزفول در 12هزارگزی شمال باختری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه ٔ اهواز به دزفول . دشت ،گرم سیر مالاریائی . دارای 200تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ کرخه و محصول آن غلات ، برنج و کنجد و شغل اهالی زراعت میباشد. راه در تابستان اتومبیل رو. ساکنین از طایفه ٔ لر هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


بابو. (اِخ ) فوت کیومرث در سر راه بابو در ماه رجب سنه ٔ 757 هَ . ق . دست داده ... (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزء2 ص 105).


فرهنگ عمید

۱. پدر.
۲. درویش، قلندر.
۳. بزرگ درویشان و قلندران.

دانشنامه عمومی

بابو (بازیکن فوتبال). آندرسون رودنی د الیوییرا (به پرتغالی: Anderson Rodney de Oliveira) معروف به مائورینیو (Babú) بازیکن فوتبال در پست مهاجم/هافبک اهل برزیل است که در شهر سائوپائولو و در تاریخ ۲۳ دسامبر ۱۹۸۰ به دنیا آمده است.
تعداد بازی ها و گل ها فقط مربوط به بازی های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ February 2012.
بابو در تیم های فوتبال سالرنیتانا، لچه، هلاس ورونا، کاتانیا، باشگاه فوتبال تریستیانا، آولینو، لاتینا و آ.اس. رم سابقهٔ حضور دارد.

پدر بزرگ


گویش مازنی

باباکلان


/baaboo/ باباکلان

پیشنهاد کاربران

بابو:پدربزرگ


کلمات دیگر: