کلمه جو
صفحه اصلی

گاما

فارسی به انگلیسی

gamma

مترادف و متضاد

gamma (اسم)
گاما، اشعه گاما، حرف سوم الفبای یونانی

فرهنگ فارسی

واسکودو دریانورد پرتغالی ( و. سین ۱۴۶۹ - ف. ۱۵۲۴ م . ) وی بسال ۱۴۹۷ در زمان سلطنت مانوئل خوشبخت بفرماندهی چهار کشتی و صد و شصت ملاح از دور افریقا بسوی هند حرکت کرد . گاما در ۲۲ نوامبر سال ۱۴۹۷ م دماغه [ امید نیک ] را کشف کرد و در ساحل شرقی افریقا پیش رفت و در کیلوا لنگر انداخت و سرزمین موزامبیک را تصرف و مستعمره پرتغال کرد سپس بسواحل مالابار رسید . در این هنگام مانوئل ویرا به دریاسالاری هند معین کرد . گاما نمایندگیهای بازرگانی در سواحل دکن بر قرار کرد و حاکمیت پادشاه پرتغالها را بر بخشی از هند گسترش داد . وی در سال ۱۵٠۳ به لیسبن ( لشبونه ) برگشت و طی بیست سال فعالیتی نکرد . بسال ۱۵۲۴ نایب السلطنه هند شد و در همان سال در کوشین در گذشت . وقایع سفرها و اکتشافات وی در کتابی بسال ۱۵۵۱ بوسیله کاستانهدا انتشار یافته .
( اسم ) ۱ - حرف سوم از الفبای یونانی که بدین صورت نویسند : ۲ - نام حرف سوم از حروف فلکی و آن علامت ستار. قدر سوم صور فلکی است و علامت آن نیز است . ۳ - واحدیست برای وزن دارو های دقیق و مهم . هر صد گاما تقریبا برابر ۱/۱٠٠٠٠ گرم است .
معادل سی و دو سانتیمتر امروز

فرهنگ معین

[ یو. ] (اِ. ) ۱ - حرف سوم از الفبای یونانی که بدین صورت نویسند: ~. ۲ - یک میلیونم گرم . ۳ - واحد شدت مغناطیسی .

لغت نامه دهخدا

گاما. ( اِ ) حرف سوم از الفبای یونانی ( g ) و نام حرف غ در همین زبان است و به عربی غما گویند. ( فهرست ابن الندیم ص 24 ). || نام حرف سیم از حروف فلکی است و آن علامت ستاره قدر سیم صور فلکی است و صورت آن این است :
g
گاما

گاما. ( اِ ) از مقادیر ایران قدیم ،معادل 32 سانتیمتر امروز. ( ایران باستان ص 1498 ).

گاما. (اِ) از مقادیر ایران قدیم ،معادل 32 سانتیمتر امروز. (ایران باستان ص 1498).


گاما. (اِ) حرف سوم از الفبای یونانی ( g ) و نام حرف غ در همین زبان است و به عربی غما گویند. (فهرست ابن الندیم ص 24). || نام حرف سیم از حروف فلکی است و آن علامت ستاره ٔ قدر سیم صور فلکی است و صورت آن این است :

g


گاما



فرهنگ عمید

حرف سوم الفبای یونانی.

دانشنامه عمومی

گاما می تواند در یکی از معانی زیر به کار رود:
گاما: سومین حرف از الفبای یونانی
پرتو گاما پرتویی الکترومغناطیسی با بسامد و در نتیجه انرژی بالا
توزیع گاما یکی از توزیع های احتمالی پیوسته
تابع گاما تعمیم تابع فاکتوریل از مجموعه اعداد طبیعی به مجموعه اعداد حقیقی و مختلط
تابع گاما ی ناکامل
گاما نایف نوعی تکنیک پرتودرمانی در فیزیک پزشکی
دوربین گاما نوعی دوربین در پزشکی هسته ای
آهن گاما یکی از آلوتروپ های آهن

دانشنامه آزاد فارسی

نمادی برای فوتون (γ) و نیز پیشوندی برای نشان دادنِ یک میکروگرم، برابر با یک میلیونیم (۶-۱۰) گِرم که امروزه به این معنی رایج نیست.

پیشنهاد کاربران

گاما
گاما می تواند در یکی از معانی زیر به کار رود:
گاما: سومین حرف از الفبای یونانی
پرتو گاما پرتویی الکترومغناطیسی با بسامد و در نتیجه انرژی بالا
توزیع گاما یکی از توزیع های احتمالی پیوسته
تابع گاما تعمیم تابع فاکتوریل از مجموعه اعداد طبیعی به مجموعه اعداد حقیقی و مختلط
تابع گاما ی ناکامل
گاما نایف نوعی تکنیک پرتودرمانی در فیزیک پزشکی
دوربین گاما نوعی دوربین در پزشکی هسته ای
آهن گاما یکی از آلوتروپ های آهن


کلمات دیگر: