کلمه جو
صفحه اصلی

غاذی

فرهنگ فارسی

( اسم ) غذا دهنده قوت دهنده .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) غذادهنده ، قوت دهنده .

لغت نامه دهخدا

غاذی. ( ع ص ) هو غاذی مال ؛ او نگهبان و نیکوکننده شتران است. ( منتهی الارب ). || زخمی که خشک نشود. ( از تاج العروس ).

فرهنگ عمید

غذادهنده، خورش دهنده.

پیشنهاد کاربران

هوالعلیم

غاذی: لقمه ی کوچک ، مقدار خوراک به اندازه حجم دهان ،

مثال: چه ( آدم ) سیری باشه که چهل غاذی را نخوره .


کلمات دیگر: