کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب تمیز

لغت نامه دهخدا

صاحب تمیز. [ ح ِ ت َ ] ( ص مرکب ) خردمند. باشعور. عاقل :
دیوانه میکند دل صاحب تمیز را
هر گه که التفات پری وار میکند.
سعدی.

فرهنگ عمید

عاقل، خردمند، آن که بد و نیک را از هم تمیز بدهد.


کلمات دیگر: