کلمه جو
صفحه اصلی

لاحظ

عربی به فارسی

رعايت کردن , مراعات کردن , مشاهده کردن , ملا حظه کردن , ديدن , گفتن , برپاداشتن(جشن و غيره)


فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - به دنبال چشم نگرنده . ۲ - نگرنده .

لغت نامه دهخدا

لاحظ. [ ح ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از لحظ به معنی به دنبال چشم نگریستن. ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

لاحظ:ملاحظه کردن، در نظر گرفتن، رعایت کردن، دیدن


کلمات دیگر: