کلمه جو
صفحه اصلی

جادوپیشه

فرهنگ فارسی

( صفت ) جادوگر

لغت نامه دهخدا

جادوپیشه. [ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) ساحر. جادوگر. کسی که جادو کند :
چرخ جادوپیشه چون زرین قواره کرد کم
دامن کحلیش را چینی مقور ساختند.
خاقانی.
رجوع به جادو شود.

فرهنگ عمید

= جادوگر

جادوگر#NAME?



کلمات دیگر: