کلمه جو
صفحه اصلی

رابه

فرهنگ فارسی

( اسم ) مادراندر زن پدر .
خرابه ایست در سوریه در ایالت بلقای

فرهنگ معین

(بِّ ) [ ع . رابة ] مادراندر، زن پدر.

لغت نامه دهخدا

رابة. [ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای است در جزیره ٔ صقلیه . (معجم البلدان ).


رابة. [ راب ْ ب َ ] (ع اِ) زن پدر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


رابه . [ ب َ ] (اِخ ) نهری است در لهستان در ناحیه گالیسی که از شمال کوههای کارپات سرچشمه میگیرد و بسوی شمال شرقی جریان می یابد و بعد از طی مجرایی بطول 130 هزارگز (130 کیلومتر) برودخانه ویستول میریزد. (ازقاموس الاعلام ترکی ).


رابه . [ ب َ ] (اِخ ) خرابه ای است در سوریه در ایالت بلقای و در 75هزارگزی شمال شرقی قدس . در زمانهای گذشته مرکز معابی ها بود و به رباط معاب شهرت داشت در دوره رومیان تعمیر شد و به «آکروپلیس » موسوم گردید پاره ای از ستونهای آن باقی است . (از قاموس الاعلام ترکی ).


رابه . [ راب ْ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای است در سودان (نوبه ) در ساحل چپ نیجری و در 125هزارگزی بیده . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.


( رابة ) رابة. [ ب َ ] ( اِخ ) قصبه ای است در جزیره صقلیه. ( معجم البلدان ).

رابة. [ راب ْ ب َ ] ( ع اِ ) زن پدر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
رابه. [ ب َ ] ( اِخ ) نهری است در لهستان در ناحیه گالیسی که از شمال کوههای کارپات سرچشمه میگیرد و بسوی شمال شرقی جریان می یابد و بعد از طی مجرایی بطول 130 هزارگز ( 130 کیلومتر ) برودخانه ویستول میریزد. ( ازقاموس الاعلام ترکی ).

رابه. [ ب َ ] ( اِخ ) خرابه ای است در سوریه در ایالت بلقای و در 75هزارگزی شمال شرقی قدس. در زمانهای گذشته مرکز معابی ها بود و به رباط معاب شهرت داشت در دوره رومیان تعمیر شد و به «آکروپلیس » موسوم گردید پاره ای از ستونهای آن باقی است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

رابه. [ راب ْ ب َ ] ( اِخ ) قصبه ای است در سودان ( نوبه ) در ساحل چپ نیجری و در 125هزارگزی بیده. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

دانشنامه عمومی

رابه (شهرستان بیشچاد). رابه (به لهستانی: Rabe) یک روستا در لهستان است که در گمینا چارنا (شهرستان بیشچاد) واقع شده است.
فهرست شهرهای لهستان


کلمات دیگر: