کلمه جو
صفحه اصلی

دادو

فرهنگ فارسی

خدمتکار، پیر، غلام، پیرغلام، لله
۱ - غلام ( عموما ) ۲ - هر غلامی که از کودکی خدمت کسی را کرده باشد ( خصوصا )

فرهنگ معین

(اِ. ) غلام (عموماً ) هر غلامی که از کودکی خدمت کسی کرده (خصوصاً ).

لغت نامه دهخدا

دادو. ( اِ ) پیرغلام. مطلق غلام را گویند عموماً و پیرغلامی را که از کوچکی خدمت کسی کرده باشد خصوصاً. ( برهان ). پیرغلامی که از خردی باز خدمت کرده باشد. غلام پیر که خدمت خردان کند.هر غلام عموماً و پیرغلامی که از طفلی خدمت کرده باشدو بمنزله لله بود خصوصاً. ( جهانگیری ) :
بیرون بر از این طفلی ما را برهان ای جان
ازمنت هر دادو وز غصه هر دادا.
مولوی.

فرهنگ عمید

دادا، دادک، خدمتکار پیر، پیرغلام، لَلـه: بیرون پَر ازاین طفلی ما را بِرهان ای جان / از منت هر دادو وز غصهٴ هر دادا (مولوی: ۱۴۶۴ ).

دانشنامه عمومی

دادو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
دادو پرشو
دادو توپیچ

پیشنهاد کاربران

در گویش خراسانی به نوزاد زیر یک سال گفته میشود. معمولاً در مکالمه های صمیمی بین افراد خانواده به کار میرود.

"دادا" در فارسی قدیم اسم مذکر و "دادو" اسم مؤنث بود، که مربی و تربیتگر اطفال را می گفتند


کلمات دیگر: