کلمه جو
صفحه اصلی

راحل

فارسی به انگلیسی

traveller

فرهنگ اسم ها

اسم: راحل (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rāhel) (فارسی: راحل) (انگلیسی: rahel)
معنی: کوچ کننده، نام مادر حضرت یوسف ( ع )، کوچ فرما، مهاجر

(تلفظ: rāhel) کوچ فرما ، کوچ کننده ؛ (در اعلام) نام مادر حضرت یوسف (ع) .


فرهنگ فارسی

کوچ کننده
( اسم ) کوچ کننده رحلت کننده کوچنده جمع راحلین .
نام ما در یوسف علیه السلام .

فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کوچ کننده ، رحلت کننده . ج . راحلین .

لغت نامه دهخدا

راحل. [ ح ِ ] ( ع ص ) کوچ فرما. ج ، رُحَّل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کوچ کننده : این چه خطب و خطر بود که نازل گردید و چه نصر وظفر بود که راحل گشت ؟ ( ترجمه تاریخ یمینی ص 443 ).

راحل. [ ح ِ ] ( اِخ ) نام مادر یوسف علیه السلام. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به راحیل شود.

راحل . [ ح ِ ] (ع ص ) کوچ فرما. ج ، رُحَّل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوچ کننده : این چه خطب و خطر بود که نازل گردید و چه نصر وظفر بود که راحل گشت ؟ (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 443).


راحل . [ ح ِ ] (اِخ ) نام مادر یوسف علیه السلام . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به راحیل شود.


فرهنگ عمید

۱. کوچ کننده.
۲. [مجاز] وفات یافته.

پیشنهاد کاربران

ازمیان گذشته


کلمات دیگر: