کلمه جو
صفحه اصلی

شاخ بن

فرهنگ فارسی

درخت شاخ درخت

لغت نامه دهخدا

شاخ بن. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) درخت. ( فرهنگ نظام ). شاخ درخت :
ز باغ تو منزلگهی خواستن
می آوردن و مجلس آراستن
گلی چیدن از وی به هر شیوه ای
چشیدن ز هر شاخ بن میوه ای.
امیرخسرو ( از آنندراج و فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. شاخۀ درخت.
۲. درخت.

پیشنهاد کاربران

شاخ بن و آلو بن

یعنی شاخه ی درخت

ریشه و یا شاخه درخت


کلمات دیگر: