مترادف ناجی : رهایی بخش، منجی، نجات بخش، نجات دهنده
برابر پارسی : رهایی یابنده، رهایی یافته، یاری دهنده
one who escapes or is saved
fairy godmother, resort, savior, saviour
(تلفظ: naji) (عربی) نجات دهنده ، منجی ؛ (در قدیم) نجات یابنده و (به مجاز) رستگار .
رهاییبخش، منجی، نجاتبخش، نجاتدهنده
ناجی . (اِخ ) لقب ابوصدیق بکربن عمر. (منتهی الارب ). یکی از محدثان است .
ناجی . (اِخ ) لقب ابوعبیده . (منتهی الارب ). ابوعبیده بکربن الاسود از روات حدیث است . (الانساب سمعانی ).
ناجی . (اِخ ) (الَ ...) جهم بن مسعود، از اشراف مرو بود و در آنجا منزلتی داشت و در فتنه ٔ ضحاک بن قیس به سال 128 هَ . ق . کشته شد. رجوع به جهم بن مسعود شود.
ناجی . (اِخ ) لقب ریحان بن سعید. (منتهی الارب ). محدثی است .
ناجی . (اِخ ) آلبینو. مستشرق ایتالیائی است که رسائل ابن سینا را به سال 1897 م . به زبان ایتالیائی ترجمه کرد. (از اعلام المنجد).
ناجی . (اِخ ) ابن محمد قفطانی . از خوش نویسان قرن سیزدهم هجری است . رجوع شود به فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپه سالار ج 2 ص 621.
ناجی . (اِخ ) ابوالصدیق بکربن قیس الناجی از اهالی بصره و از رواة است و به سال 180 هَ . ق . درگذشته است . (از انساب سمعانی ). رجوع به بکربن قیس شود.
ناجی . (اِخ ) از القاب حضرت نوح است . (ناظم الاطباء).
ناجی . (اِخ ) سالم بن هلال ملقب به ناجی از راویان خبر است . وی از ابوالصدیق ناجی روایت کرده است و یحیی بن سعیدالقطان از او روایت کرده است . (از سمعانی ).
ناجی . (اِخ ) عبادبن منصور، از تابعین است و به نقل صاحب تاریخ گزیده تا زمان ابودوانق در حیات بوده است . (از تاریخ گزیده ٔص 250). ابوسلمه عبادبن منصور الناجی از مردم شام است و در بصره منصب قضا داشت . وی از ایوب السخستانی [ کذا، ظ: سجستانی ] روایت حدیث کرده و در صحیح بخاری به روایت او استشهاد شده است . (از الانساب سمعانی ).
ناجی . (اِخ ) لقب ابوالحسن میمون بن نجیح از رواة است و از حسن بن ابی الحسن روایت میکند. (سمعانی ).
ناجی . (اِخ ) لقب ابوالمتوکل علی بن داود. (منتهی الارب ).
ناجی . (اِخ ) لقب سلیمان بن الاسود است و اهل بصره و از راویان حدیث . (از سمعانی ).
ناجی . (اخ ) لقب ابراهیم بن نافع الجلاب بصره ای است ، وی از رواة حدیث است و از مبارک بن فضالة و عمربن موسی الوجهی و دیگران روایت کرده است . (از سمعانی ).
ناجی . (ص نسبی ) منسوب به بنوناجیة از عرب است به حذف ها و یاء. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
سعدی .
نجات دهنده.. یاری دهنده.. رهایی دهنده..