کلمه جو
صفحه اصلی

غادی

لغت نامه دهخدا

غادی. ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از غدو. شیر بیشه. ( منتهی الارب ). || در بامداد رونده. || رفت و آمد کننده. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. کسی که در بامداد می رود.
۲. (اسم ) اسد، شیر.


کلمات دیگر: