کلمه جو
صفحه اصلی

دادبخشی

فارسی به انگلیسی

justice


لغت نامه دهخدا

دادبخشی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل دادبخش :
ستمدیده را دادبخشی کنم
شب تیرگان را درخشی کنم.
نظامی.

فرهنگ عمید

عمل دادبخش، عدل وداد.


کلمات دیگر: