( اسم ) ممتلی پر انباشته : مجلس غاص باهلش بود .
مرد مفلس
مرد مفلس
غاص . (ص ) مرد مفلس . (ملحقات فرهنگ اسدی چ طهران ص 227).
غاص . [ غاص ص ] (ع ص ) صفت مشبهه از غص . ممتلی . پر. انباشته . آکنده . مجلس غاص باهله ، مجلسی پر مردمان . منزل غاص بالقوم ؛ جای پر از قوم . (منتهی الارب ). || آنکه به گلویش چیز درماند. (آنندراج ).