ضایع وتباه شده، بینوا
( صفت ) ۱ - آنچه که ضایع شده و بکار نیاید تباه : کارمدد و کار کیا نا بنواشد زین نیز بتر باشدشان نابنوایی . ( منوچهری ) ۲ - بی نوا تهی دست : زر بکف آرم برای دعوت تا زان زانکه درایام عید نابنوایم . ( سوزنی )
( صفت ) ۱ - آنچه که ضایع شده و بکار نیاید تباه : کارمدد و کار کیا نا بنواشد زین نیز بتر باشدشان نابنوایی . ( منوچهری ) ۲ - بی نوا تهی دست : زر بکف آرم برای دعوت تا زان زانکه درایام عید نابنوایم . ( سوزنی )