(اسم افشاندن افشانیدن ) آنکه بیفشاندپراکنده کننده پاشنده .
افشاننده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
افشاننده. [ اَ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) ریزنده. پراکنده کننده. منتشرکننده. رجوع به افشاندن شود.
فرهنگ عمید
پراکنده کننده.
واژه نامه بختیاریکا
اَوشِنا
کلمات دیگر: