کلمه جو
صفحه اصلی

اشفته شدن

فارسی به انگلیسی

fret, madden, shake, trouble

فرهنگ فارسی

( آشفته شدن ) ( مصدر ) آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته ). یا آشفته شدن اختر بر کسی . بنحوست گراییدن آن .یا آشفته شدن کار مختل شدن آن . یا آشفته شدن موی سر پریشان شدن آن .
اهیجاج ارتجان

لغت نامه دهخدا

( آشفته شدن ) آشفته شدن. [ ش ُ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) اهیجاج.
- آشفته شدن کار ؛ ایتلاخ. التباس. ارتجان.

واژه نامه بختیاریکا

( آشفته شدن ) قِتِهستِن؛ ور شُفتن؛ ور قِتِهستِن؛ دِتهِستِن؛ پیشکِهستِن؛جتهستن؛ پیزهستن؛شمتهستن


کلمات دیگر: