استقامت کردن
فارسی به انگلیسی
to persevere, to keep or hold on, to be constant
endure, persevere, resist
فارسی به عربی
قاوم
مترادف و متضاد
ایستادگی کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، مخالفت کردن، خودداری کردن از، مقاومت کردن، استقامت کردن، پایداری کردن
شوریدن، استقامت کردن، بی میلی نشان دادن
واژه نامه بختیاریکا
دست پا زِیدِن؛ دست زِیدِن؛ سِفت به کفت زِیدِن
کلمات دیگر: