کلمه جو
صفحه اصلی

تفنگ چی


مترادف تفنگ چی : تفنگ دار، سلاح دار، شمخال چی، مسلح، سرباز، لشکری

برابر پارسی : تفنگدار

فارسی به انگلیسی

rifleman, watchman, fusileer, fusilier, watchmen

rifleman, watchmen


fusileer, fusilier


فرهنگ فارسی

تفنگ بردار

فرهنگ معین

( ~. ) [ فا - تر. ] (ص نسب . ) آن که در دسته ای نظامی با تفنگ می جنگد یا نگهبانی می دهد.

لغت نامه دهخدا

تفنگ چی. [ ت ُ ف َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) تفنگ بردار. ( آنندراج ). مأخوذ از ترکی کسی که دارای تفنگ است و تفنگ را بر دوش حمل میکند. ( ناظم الاطباء ). تفنگدار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- تفنگچی آقاسی ؛ منصبی از مناسب امراء دولت صفویه. رئیس تفنگداران. رئیس فوج تفنگدار. و رجوع به تذکرة الملوک ص 5،9، 39، 53 شود.

دانشنامه عمومی

به افراد تفنگدار در تشکیلات نظامی صفویان تفنگچی می گفتند.
مینورسکی، ولادیمیر (۱۳۷۸). سازمان اداری حکومت صفوی. ترجمهٔ مسعود رجب نیا. تهران: انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۰۵۳۳-۹. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف نظر شد (کمک)
در پی ورود اسلحه به ایران در دوران حکومت صفویه دستهٔ تفنگچیان تشکیل شد. اولین نشانه از وجود تفنگچیان به دوران شاه طهماسب اول برمی گردد، شواهدی باب بر وجود تفنگچیان در زمان شاه اسماعیل وجود دارد اما مورد تردید است.دستهٔ تفنگچیان در دوران شاه عباس صفوی به صورت واحدهای نظامی منظمی درآمدند.
در ارتش حکومت صفویه تفنگچی ها اولین فوج پیاده نظام بودند که در جنگ ها شرکت می کردند. تفنگچی ها هم از پیاده نظام و هم از سواره نظام تشکیل شدند. تفنگچی ها اکثراً از بین روستاییان انتخاب می شدند اما نجیب زادگان یعنی قزلباش ها وارد آن ها نمی شدند.فرمانده تفنگچی ها را ابتدا مین باشی (فرمانده هزار تن) بر عهده داشت اما طبق منابع دیگه یوزباشی (فرمانده صد تن) فرمانده تفنگچی ها بود.
در زمان شاه عباس صفوی گروهی جدید از تفنگچی ها به وجود آمد که به دلیل استفاده از تفنک جزائری (نوعی تفنگ کوتاه با قطر دهانه بزرک) به جزائرچی مشهور شدند، این دسته از تفنگچی ها به خنجر و اسلحهٔ جزائر مجهز بودند و وظیفهٔ نگهبانی از حیاط درونی کاخ عالی قاپو را بر عهده داشتند، این دسته از افراد اکثراً از بین غلامان انتخاب می شدند.

تفنگچی (پرنده). تفنگچی (نام علمی: Acanthisitta chloris) نام یک گونه از سرده تفنگچی ها (Acanthisitta) از تیره الیکایی نیوزلندی است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفنگچی، عنوان سربازان تفنگدار در تشکیلات نظامی صفویان بود.
در پی ورود تفنگ به ایران ، دستة تفنگچیان در دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) تشکیل شد. نخستین شواهد در باره وجود تفنگچیان به دوره شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ ۹۸۴) باز می گردد اما رسته تفنگچیان به مثابه واحد منظم نظامی در دورة شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) گسترش یافت به نوشته اروج بیگ و سیوری ، در دوره شاه اسماعیل اول (۹۰۶ـ۹۳۰) نیز تفنگچیان وجود داشتند اما این موضوع محل تردید است.
تیپ تفنگداران
به نوشته شاردن تیپ تفنگداران، نخستین فوج پیاده نظام در ایران به شمار می رفتند و افزون بر تفنگ، به شمشیر و خنجر نیز مجهز بودند. آنان، که بیش تر از میان روستاییان و کشاورزان گماشته می شدند، در زمان صلح به کشاورزی می پرداختند. نجیب زادگان، یعنی قزلباشها، وارد این دسته نمی شدند. به نوشته محمد معصوم و علی نقی نصیری ، فرماندهی تفنگچیان را ابتدا مین باشی (فرمانده هزار تن) بر عهده داشت اما دلاواله نوشته است که یوزباشی (فرمانده صد تن) فرمانده تفنگچیان بود.
تفنگچی آقاسیگری
منصب «تفنگچی آقاسیگری» (فرماندهی تفنگچیان) اندکی بعد به وجود آمد. اگرچه در منابع دوره صفوی به این منصب اشاره بسیار شده است، تاریخ دقیق شکل گیری آن روشن نیست. به نوشته علی نقی نصیری، منصب تفنگچی آقاسیگری را، که از مناصب معتبر به شمار می رفته است، «نواب گیتی ستان» تأسیس کرد و عده ای از سپاهیان را با عنوان «تفنگچیان خاصة شریفه» تعیین کرد و تحت فرمان تفنگچی آقاسی قرار داد. او رئیس کل مین باشیها و یوزباشیها و جارچیان و ریکایان (دسته ای از ملازمان شاهی) و تفنگچیان بود و پرداخت مواجب و ادارة امور تفنگچیان را بر عهده داشت (
تفنگچیان پیشاپیش سپاه
...

گویش مازنی

/tefeng chi/ تفنگ چی

تفنگ چی


واژه نامه بختیاریکا

( تُفَنگچی ) تفنگچین؛ تفنگدار؛ تیر انداز

پیشنهاد کاربران

آنکه با تفنگ میجنگد یا نگهبانی میدهد


کلمات دیگر: