کلمه جو
صفحه اصلی

محادلت

فرهنگ فارسی

طلب کردن و خواستن

لغت نامه دهخدا

محادلت. [ م ُ دَ ل َ ] ( ع مص ) طلب کردن و خواستن. ( غیاث ). رجوع به محادله شود.

محادلة. [ م ُ دَ ل َ ] ( ع مص ) با یکدیگر دستان آوردن. ( منتهی الارب ). || با یکدیگر کشتی گرفتن. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ).مراوغة. ( لسان العرب ).

محادلت . [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) طلب کردن و خواستن . (غیاث ). رجوع به محادله شود.



کلمات دیگر: