کلمه جو
صفحه اصلی

محارزه

فرهنگ فارسی

با هم مزاح کردن به دشنام

لغت نامه دهخدا

( محارزة ) محارزة. [ م ُ رَ زَ ] ( ع مص ) با هم مزاح کردن که به دشنام ماند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شوخی کردن که به دشنام ماند. ( از تاج العروس ).

محارزة. [ م ُ رَ زَ ] (ع مص ) با هم مزاح کردن که به دشنام ماند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شوخی کردن که به دشنام ماند. (از تاج العروس ).



کلمات دیگر: