کلمه جو
صفحه اصلی

مسبحه

عربی به فارسی

تسبيح , ذکر با تسبيح , گلستان


فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - مونث مسبح .۲- انگشت شهادت : انگشت مسبح. خود در دهان گرفته از آنجا شیر میخورد .
مهره هایی که با آن تسبیح کنند

لغت نامه دهخدا

( مسبحة ) مسبحة. [ م ِ ب َ ح َ ] ( ع اِ ) مهره هایی که با آن تسبیح کنند همچون سبحه. ( اقرب الموارد از حواشی زنجانی ).

مسبحة. [ م ُ س َب ْ ب ِ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث مسبح که نعت فاعلی است از مصدر تسبیح. رجوع به مسبح و تسبیح شود. || انگشت شهادت. لغت اسلامیه است. ( منتهی الارب ) ( دهار ). انگشت سبابه. ( اقرب الموارد ). دیگر انگشت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : انگشت مسبحه خود را بر زانوی او رسانیدند... حضرت خواجه انگشت مسبحه خود را بر پیشانی او رسانیدند. ( انیس الطالبین ص 106 ). انگشت مسبحه را بر زانوی او رسانیدند حالش دیگر شد. ( انیس الطالبین ص 84 ). انگشت مسبحه خود را بر زمین نهادند. ( انیس الطالبین ص 197 ).

مسبحة. [ م ِ ب َ ح َ ] (ع اِ) مهره هایی که با آن تسبیح کنند همچون سبحه . (اقرب الموارد از حواشی زنجانی ).


مسبحة. [ م ُ س َب ْ ب ِ ح َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مسبح که نعت فاعلی است از مصدر تسبیح . رجوع به مسبح و تسبیح شود. || انگشت شهادت . لغت اسلامیه است . (منتهی الارب ) (دهار). انگشت سبابه . (اقرب الموارد). دیگر انگشت . (یادداشت مرحوم دهخدا) : انگشت مسبحه ٔ خود را بر زانوی او رسانیدند... حضرت خواجه انگشت مسبحه ٔ خود را بر پیشانی او رسانیدند. (انیس الطالبین ص 106). انگشت مسبحه را بر زانوی او رسانیدند حالش دیگر شد. (انیس الطالبین ص 84). انگشت مسبحه ٔ خود را بر زمین نهادند. (انیس الطالبین ص 197).


فرهنگ عمید

انگشت شهادت، سبابه.


کلمات دیگر: