کلمه جو
صفحه اصلی

سینه درد

فارسی به انگلیسی

cough, pectoralgia, pneumonalgia or any other disease connected withthe chest

pectoralgia, pneumonalgia or any other disease connected with the chest


cough


فرهنگ فارسی

۱ - دردی که بر سینه عارض شود و معمولا این درد یک عارضه ثانوی از ناخوشیهای اعضای داخل قفسه صدری ( از قبیل انساج مختلف قلب یا ریتین یا قصبه الریه یا مری یا نایژه ها و یا پرده حاجز ) است درد سینه . ۲ - معمولا درد شدیدی روی قلب در موقع حمله آنژین سینه را به نام درد سینه می نامند .

لغت نامه دهخدا

سینه درد. [ ن َ / ن ِ دَ ] ( اِ مرکب ) دردی که بر سینه عارض شود و معمولاً این درد یک عارضه ثانوی از ناخوشیهای اعضای داخل قفسه صدری ( از قبیل انساج مختلف قلب یا ریتین یا قصبةالریه یا مری یا نایژه ها و یا پرده حاجز ) است. درد سینه. ( فرهنگ فارسی معین ). || از نظر پزشکی معمولاً درد شدید روی قلب در موقع حمله آنژین سینه را بنام درد سینه مینامند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

دردی که در هر قسمت سیستم تنفس به ویژه ریه ها احساس شود.


کلمات دیگر: