کلمه جو
صفحه اصلی

موزائیک کاری

مترادف و متضاد

parquetry (اسم)
موزاییک کاری، فرش کف اطاق با چوب های مختلف

tessellation (اسم)
موزاییک کاری، مفروش سازی با اجر موزاییک

فرهنگ فارسی

شغل و عمل موزائیک کار

لغت نامه دهخدا

موزائیک کاری. [ م ُ ] ( حامص مرکب ) عمل و شغل موزائیک کار. ساختن موزائیک. || به کار بردن موزائیک در بنا و ساختمان. که در نما یا داخل یا سطح آن موزائیک کار رفته باشد.

دانشنامه عمومی

موزائیک کاری (به انگلیسی: Tessellation) به معنی پرکردن یک صفحه با مجموعه ای از اشکال هندسی است، به نحوی که این اشکال نه برهم برآیند و نه شکافی بین شان ایجاد شود. مفروش سازی می تواند تنها بخشی از سطح یک صفحه، یا دیگر سطوح هندسی را در بر بگیرد. تعمیم موزائیک کاری به بعدهای بالاتر (higher dimensions) نیز ممکن است.
سطح آرایی موزاییکی پیوسته در کارهای هنری موریس اشر نمود می یافت و در تمام طول تاریخ هنر، چه در آثار معماری و چه در هنر نوگرا به چشم می خورد.


کلمات دیگر: