موسای عمران . موسی بن عمران . پیامبر یهود .
موسی عمران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
موسی عمران. [ ی ِ ع ِ ] ( اِخ ) موسای عمران. موسی بن عمران. پیامبر یهود. رجوع به موسی بن عمران شود. ( یادداشت مؤلف ) :
ور به بلور اندرون بینی گویی
گوهر سرخ است به کف موسی عمران.
وان گاه قرب موسی عمرانت آرزوست.
ور به بلور اندرون بینی گویی
گوهر سرخ است به کف موسی عمران.
رودکی.
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی وان گاه قرب موسی عمرانت آرزوست.
سعدی.
و رجوع به موسی بن عمران شود.کلمات دیگر: