کلمه جو
صفحه اصلی

ذوالشهادتین

لغت نامه دهخدا

ذوالشهادتین. [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] ( اِخ ) لقب حسن بن احمد الحسین الغزنوی مکنی بابوالعلی.

ذوالشهادتین. [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] ( اِخ ) لقب خزیمةبن ثابت بن الفاکه صحابی انصاری مکنی بابی عمارة است. اجاز رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم شهادته بشهادة رجلین. ( کتاب المصاحف للسجستانی ). او غزوه بدر و مشاهد بعد آن را دریافت و بروزگار خلافت امیرالمؤمنین از اصحاب آن حضرت و در جنگ جمل ملتزم رکاب او علیه السلام بود و بروز صفین آنگاه که عمار یاسر کشته شد او شمشیر بکشید و بقتال درآمد تا شهادت یافت. و رجوع به جزو4 از ج 1 حبیب السیر ص 177 هشت سطر به آخر مانده شود.

ذوالشهادتین . [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] (اِخ ) لقب حسن بن احمد الحسین الغزنوی مکنی بابوالعلی .


ذوالشهادتین . [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] (اِخ ) لقب خزیمةبن ثابت بن الفاکه صحابی انصاری مکنی بابی عمارة است . اجاز رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم شهادته بشهادة رجلین . (کتاب المصاحف للسجستانی ). او غزوه ٔ بدر و مشاهد بعد آن را دریافت و بروزگار خلافت امیرالمؤمنین از اصحاب آن حضرت و در جنگ جمل ملتزم رکاب او علیه السلام بود و بروز صفین آنگاه که عمار یاسر کشته شد او شمشیر بکشید و بقتال درآمد تا شهادت یافت . و رجوع به جزو4 از ج 1 حبیب السیر ص 177 هشت سطر به آخر مانده شود.


دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: