کلمه جو
صفحه اصلی

دارستان

فارسی به انگلیسی

arboretum

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کروک بخش مرکزی شهرستان واقع بم درسی

لغت نامه دهخدا

دارستان . [ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان . واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری ماهان و 6 هزارگزی راه شوسه کرمان - بم . سکنه ٔ آن 30 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش بافق شهرستان یزد واقع در60هزارگزی باختر جاده مالرو کوشک به جزستان و دارای 13 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کروک بخش مرکزی شهرستان بم واقع در سی هزارگزی خاور بم و 20هزارگزی شمال شوسه ٔ بم به زاهدان محلی است جلگه . گرمسیر و مالاریائی است . سکنه ٔ آن 525 تن است . آب آن از قنات . محصول غلات ، خرما، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی سیرجان . واقع در 28هزارگزی جنوب سعیدآباد. سر راه شوسه ٔ سیرجان - بندر عباس . محلی جلگه سردسیر و سکنه ٔ آن 300 تن است - آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 110هزارگزی شمال کرمان . و دو هزارگزی راه فرعی راور چترود واقع و محلی است کوهستانی ، سردسیر و سکنه ٔ آن 53تن است . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت است راه مالرو، و چشمه ای دارد که در کنارش نمک می بندد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت . واقع در 2هزارگزی شمال رودبار متصل است به تکلیم جزء محله ٔ پایین بازار. محلی کوهستانی . معتدل و مالاریایی و دارای 818 تن سکنه است . آب از چشمه و محصول آنجا غلات ، گردو و زیتون و شغل اهالی زراعت و مکاری است . بنای قدیم معروف به شیخ مفید در آنجا است . اهالی در تابستان برای جمعآوری محصول به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


دارستان . [ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان . واقع در 73هزارگزی شمال باختری راور و 13هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان . سکنه ٔ آن 17 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک. محلی کوهستانی. سردسیر و دارای 486 تن سکنه است. آب آن از قنات و رودخانه سربند تأمین میشود محصول آنجا غلات ، انگور، بن شن ، پنبه ، بادام ، صیفی ، سیب زمینی ، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و از فرمهین اتومبیل میرود. در مزرعه اصفهانک خرابه های قدیمی مشاهده میشود و امامزاده دارد که بنای آن قدیمی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش بافق شهرستان یزد واقع در60هزارگزی باختر جاده مالرو کوشک به جزستان و دارای 13 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در 2هزارگزی شمال رودبار متصل است به تکلیم جزء محله پایین بازار. محلی کوهستانی. معتدل و مالاریایی و دارای 818 تن سکنه است. آب از چشمه و محصول آنجا غلات ، گردو و زیتون و شغل اهالی زراعت و مکاری است. بنای قدیم معروف به شیخ مفید در آنجا است. اهالی در تابستان برای جمعآوری محصول به ییلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان. واقع در 73هزارگزی شمال باختری راور و 13هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان. سکنه آن 17 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان. واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری ماهان و 6 هزارگزی راه شوسه کرمان - بم. سکنه آن 30 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 110هزارگزی شمال کرمان. و دو هزارگزی راه فرعی راور چترود واقع و محلی است کوهستانی ، سردسیر و سکنه آن 53تن است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت است راه مالرو، و چشمه ای دارد که در کنارش نمک می بندد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دارستان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی سیرجان. واقع در 28هزارگزی جنوب سعیدآباد. سر راه شوسه سیرجان - بندر عباس. محلی جلگه سردسیر و سکنه آن 300 تن است - آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، حبوبات شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دارستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک . محلی کوهستانی . سردسیر و دارای 486 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه ٔ سربند تأمین میشود محصول آنجا غلات ، انگور، بن شن ، پنبه ، بادام ، صیفی ، سیب زمینی ، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد و از فرمهین اتومبیل میرود. در مزرعه ٔ اصفهانک خرابه های قدیمی مشاهده میشود و امامزاده دارد که بنای آن قدیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


دانشنامه عمومی

دارستان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
دارستان (بافت) روستایی در دهستان بزنجان بخش مرکزی شهرستان بافت استان کرمان
دارستان (بافق) روستایی در دهستان کوشک بخش مرکزی شهرستان بافق استان یزد
دارستان (بردسیر) روستایی در دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان بردسیر استان کرمان
دارستان (تفرش) روستایی در دهستان کوه پناه بخش مرکزی شهرستان تفرش استان مرکزی
دارستان (راور) روستایی در دهستان راور بخش مرکزی شهرستان راور استان کرمان
دارستان (سیرجان) روستایی در دهستان ملک آباد بخش گلستان شهرستان سیرجان استان کرمان
دارستان (کرمان) روستایی در دهستان ماهان بخش ماهان شهرستان کرمان استان کرمان
دارستان (کوهبنان) روستایی در دهستان خرمدشت بخش مرکزی شهرستان کوهبنان استان کرمان

دانشنامه آزاد فارسی

دارِستان (arboretum)
مجموعه ای از درختان. دارستان ممکن است شامل گونه های متفاوت یا گونه ها و ارقام بسیار نزدیک، انواع گوناگون کاج، باشد.

پیشنهاد کاربران

دارستان، فراهان، بنا به قول قدیمی ها داربستان بوده یعنی محل تهیه دار و درخت، یا محل دار قالی بافی و در اوایل انقلاب و در زمان طاغوت بیشتر زنان این روستا قالی بافی میکردند اما به مرور زمان جوانان روسنا که بیشترشان اهل علم و تحصیل بودند به شهر تهران، قم، اراک مهاجرت کردند

در کوردی به معنی "جنگل"
از دو کلمه دار ستان
دار=درخت
دارستان= جای پر درخت یا همون جنگل که البته کلا در کوردی برای جنگل به کار میره این کلمه

دارستان صنعت نام یک شرکت تولید کننده دستگاه های دیتالاگر ثبت دما و رطوبت می باشد.


دارستان صنعت در زمینه تولید دستگاه های ثبت دما و ثبت رطوبت فعالیت دارد

اسم یک روستا در شهرستان سیرجان


کلمات دیگر: