کلمه جو
صفحه اصلی

داستان عامه پسند

دانشنامه عمومی

داستان عامه پسند یا پالپ فیکشن (به انگلیسی: Pulp Fiction)؛ فیلمی آمریکایی، محصول سال ۱۹۹۴، به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و در گونهٔ سینمای جنایی است. عمدهٔ شهرت فیلم به دلیل به نمایش درآوردن ترکیبی کنایه آمیز از خشونت و شوخ طبعی، داستان غیرخطی، اشاره های سینمایی، ارجاعات آن به فرهنگ عامه و دیالوگ های آن است.
جان تراولتا در نقش وینسنت وگا. یک گنگستر نیمه حرفه ای. شخصیت وینسنت وگا، برادر شخصیتی به نام ویک وگا (یا آقای بلوند) در فیلم سگ های انباری فیلم قبلی کوئنتین تارانتینو می باشد.
فیلم، نخل طلای جشنوارهٔ کن در سال ۱۹۹۴ را ازآنِ تارانتینو نمود و نامزد دریافت هفت جایزهٔ اسکار، شامل جایزه اسکار بهترین فیلم شد که تارانتینو و راجر آواری، فیلم نامه نویسان فیلم؛ توانستند جایزهٔ اسکار بهترین فیلم نامه غیراقتباسی را ازآنِ خود کنند. نامزدی بهترین کارگردانی برای کوئنتین تارانتینو و نامزدی بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جان تراولتا، از دیگر دستاوردهای این فیلم در شصت و هفتمین مراسم جایزهٔ اسکار بودند. این فیلم در تقسیم جوایز اسکار به نوعی تحت تأثیر فارست گامپ قرار گرفت اما در جشنواره کن خوشتر درخشید و نخل طلا را نصیب تارانتینوی جوان و نه چندان مشهور کرد، در حالیکه رقیبی چون «قرمز» کیشلوفسکی داشت.
به مرور زمان بر شهرت فیلم افزوده شد و هر روز بیشتر و بیشتر تحسین شد. در رده بندی های مختلف، فیلم معمولاً در بین بهترین های تاریخ قرار داشته و اکثر منتقدان مشهور آن را ستایش کرده اند. قرارگرفتن در بین صد فیلم برتر انجمن سینمای آمریکا و صد فیلم برتر انتخابی مجلهٔ تایم و قرارگرفتن در ردهٔ نهم ۲۵۰ فیلم برتر سایت IMDB با امتیاز بالای ۸٫۹ از آن جمله است. هفته نامهٔ Entertainment Weekly به فیلم به عنوان بهترین فیلم ربع قرن اخیر اشاره کرد و نوشت بسیار سخت است پیدا کردن صحنه ای در این فیلم که به نمادی تبدیل نشده باشد. البته با اینکه منتقد معروف، راجر ایبرت، فیلم را به عنوان تأثیرگذارترین فیلم دههٔ ۱۹۹۰ معرفی کرد. اما قطعاً به پای فیلم رفقای خوب مارتین اسکورسیزی نرسید.
داستان عامه پسند، روایت گر ماجراهایی با خطوط داستانی متقاطع از گانگسترهای لس آنجلسی، بازیکن بوکس، سارقان مسلح خرده پا و یک کیف اسرارآمیز است. بیشتر زمان فیلم از تک گویی و گفتگوهایی با درون مایهٔ نگاه به زندگی و با چاشنی بذله گویی تشکیل شده است که بین شخصیت های فیلم ردوبدل می گردد. عنوان فیلم اشاره به مجله ها و رمان های مصوّر و عامه پسند جنایی دارد که در میانهٔ قرن بیستم انتشار می یافتند و با خشونت تصویری و گفتگوهای بُرنده شان شناخته می شدند. فیلم با متنی حاوی دو معنی از عبارت «عامه پسند» (pulp) در لغت نامه آغاز می شود و همانند بسیاری دیگر از آثار تارانتینو، داستانی با روایت غیرخطی دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

داستانِ عامه پسند (Pulp Fiction)
صحنه ای از فیلم داستانِ عامه پسند
فیلم معروف و پرطرفدار محصول ۱۹۹۴ امریکا. این فیلم به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و با فیلم نامۀ او و راجر اوری نویسنده، به موفقیت تجاری و هنری گسترده ای رسید و برندۀ جایزۀ ارزشمند نخل طلای جشنوارۀ فیلم کن (۱۹۹۴) و جایزۀ اُسکار بهترین فیلم نامه و دو جایزۀ بَفتا (۱۹۹۵) شد. این فیلم چهار داستان مربوط به یکدیگر را از دنیای تبهکاران بازمی گوید و خشونت افراطی، طنز سیاه، لحن ارعاب آور از ویژگی های آن است. داستان عامه پسند به حرفۀ بازیگری جان تراولتا جان تازه ای بخشید؛ و ستارگانی مانند ساموئل ال جکسون، اوما تورمن، بروس ویلیس، هاروی کیتل، و تیم راث۱ در آن بازی می کنند. این فیلم استعداد کارگردانیِ تارانتینو را به سینمای تجاری روز نزدیک تر کرد و فیلمی کلاسیک با طرفداران خاص شد که در سراسر دهۀ ۱۹۹۰ نمونه های بسیاری به تقلید از آن ساخته شدند.

نقل قول ها

داستان عامه پسند نام فیلمی از کوئنتین تارانتینو محصول سال ۱۹۹۴ آمریکاست. با بازی جان تراولتا، ساموئل ال جکسون، اوما تورمن و بروس ویلیس.
• وینسنت : میدونی چه چیز اروپایی ها مسخره اس؟• جولز : چی؟• وینسنت : اختلافای کوچیک بی خودیشون. مثلاً چیزی که اینجا داریم اونجا هم هست ولی یه جور دیگه.• میا : من سالی یکبار برای عوض کردن حال و هوا میرم آمستردام.• وینسنت : جدا؟ نمیدونستم.• میا : مگه باید بدونی؟!• آقای وولف (گرگ): می دونین شکل کیا شدین؟• جولز : شکل کیا شدیم؟• آقای وولف : شکل دو نفر که مخ یکو متلاشی کردن!• لنس : خیلی خوب. بهش آمپولو بزن.• وینسنت : نه من نمی زنم. تو باید بزنی.• لنس: نه تو باید بزنی. تو این دختر رو آوردی خونه من، خودت هم باید بهش آمپول بزنی. هر وقت من یه مریض آورددیم خونه تو، من بهش آمپول می زنم!• بوچ: حالا چی میشه؟• مارسلوس: حالا چی میشه؟ الان بهت میگم حالا چی میشه. حالا یک جفت گردن کلفت سیاهپوست می آری اینجا *تا یه کاری بهشون بدم. گوشت با منه حرامزاده؟ به این زودی ها خلاصت نمی کنم! میخوام باهات خیلی وحشیانه حال کنم!• بوچ: منظورم از حالا چی میشه؟ اونییه که بین من و تو بود.• مارسلوس: آها اون حالا چی میشه. الان بهت میگم چی میشه! این شهر رو برای همیشه از خاطرات پاک کن وگرنه خودت پاک میشی! لس آنجلس دیگه جای تو نیست.. قبوله؟• بوچ: آره... قبوله.• مارسلوس: پس گورتو گم کن.• وینسنت: خوک نمی خوری؟• جولز: نه.• وینسنت : مگه جهودی؟• جولز: نه... از خوک خوشم نمیاد. خوک موجور کثیفیه. من موجودی رو که از فضله خودش هم نمیگذره رو نمی خورم.• وینسنت: سگ چی؟ سگ هم فضله خودشو میخوره.• جولز: خب سگ هم نمی خورم.• وینسنت : ولی سگ رو هم کثیف به حساب می آری؟• جولز : خب نمیشه گفت سگ به اندازه خوک کثیفه. چون سگ معرفت داره.• وینسنت : پس اگه خوک هم از فضله خوری دست ورداره، با معرفت میشه. داری اینو میگی؟• جولز: اون خوکی که تو داری میگی باید خیلی با کلاس باشه. (می خندد)• جولز: تو اهل کدوم کشوری؟• برت: چی؟• جولز:کشوری به اسم چی نشنیدم. زبون ما رو بلدن؟• برت: چی؟ * جولز: عوضی. زبون ما رو بلدی؟• برت: چی؟ * جولز: دوباره بگو چی حرامزاده تا یه گلوله تو مغزت خالی کنم!• جولز: انجیل می خونی رینگو؟• رینگو: نه همیشه.• جولز: خب من یه قسمتیشو حفظم که بدرد این وضعیت میخوره.• آقای وولف: دیدی؟ احترام! احترام گذاشتن به بزرگتر نشانه شخصیته.• راکل: من شخصیت دارم!• آقای وولف: خب تو یه شخصیت هستی ولی لزوماً دارای یک شخصیت نیستی!• جولز: این یک قلم رو نشنیده بودم! بگو ببینم این حشیش بار دیگه چیه؟• وینسنت : چی میخوای بدونی؟• جولز: اونجا حشیش قانونیه؟• وینسنت : قانونیه! اما نه صد در صد، نمیشه بری توی یه رستوران و برای خودت سیگاری بار بزنی و شروع کنی به دود کردن، اونا میخوان تو خونه خودت بکشی و جاهایی که مخصوص این کاره!• جولز: یعنی حشیش بار دیگه؟• وینسنت : اره اما یه تبصره هایی داره، میشه قانوناً بخری، قانوناً صاحبش باشی و اگه مالک یه حشیش بار باشی میتونی قانوناً بفروشی، ولی حملش غیر قانونیه! ولی این مهم نیست چون، گوش کن این جالبه! اگه تو امستردام پلیس جلوی تو رو بگیره قانوناً نمیتونه تفتیشت بکنه! پلیس های امستردام این حق رو ندارن!• جولز: پس جای من اونجاست!• وینسنت : اره می فهمم. راست کاره خودته!


کلمات دیگر: