کلمه جو
صفحه اصلی

زانوبند

فارسی به انگلیسی

kneecap, shackle for a camel, knee-piece, knee-cap

shackle for a camel, knee-piece, knee-cap


فرهنگ فارسی

عقال طنابی که زانوی شتر بدان بندند تا بر نتواند خواست آلتی از آلات حرب که بر زانو بندند

لغت نامه دهخدا

زانوبند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) عقال. ( دهار ). طنابی که زانوی شتر بدان بندند تا بر نتواند خاست :
گشادم هر دو زانوبندش از پای
چو مرغی کش گشایند از حبایل.
منوچهری.
ابوبکر سوگند خورد که اگر زانوبند اشتری از آنک در عهد پیغامبر می دادند کمتر دهند حرب کنم. ( مجمل التواریخ والقصص ص 265 ).
چنگ چون بختی پلاسی گرد زانوبند او
وز سر بینی مهارش ساربان انگیخته.
خاقانی.
|| بندزانو. مفصل ساق پا و ران. || آلتی از آلات حرب که بر زانو بندند : و او را [ اردشیر را ] درازدست نیز گویند سبب آنک بر پای ایستاده دست فروگذاشتی و از زانوبند گذشتی. ( مجمل التواریخ و القصص ص 30 ).

دانشنامه آزاد فارسی

پوششی فلزی برای محافظت زانو در برابر ضربه که در هنگام جنگ یا هنگام اعمال پهلوانی به زانو می بستند. سواران هخامنشی، علاوه بر استفاده از پوشش هایی برای زانو، از شلوارهای چرمی یا ران بند یا ران پا نیز استفاده می کردند که از زین افزارهای مهم این دوره بود. سپاهیان دورۀ صفوی این پوشش را در جنگ به کار می بردند. معمولاً این پوشش را از پشت با بندهای چرمی می بستند و روی آن ها نقش هایی کنده کاری یا زرکوبی می شد. امروزه پاره ای از ورزشکاران نیز از زانوبند برای محافظت در برابر ضربۀ حریف استفاده می کنند که جنس آن معمولاً ترکیبی از پارچه و فلز یا فقط پارچه های ضخیم چندلایه است.


کلمات دیگر: