کلمه جو
صفحه اصلی

خودنگاره

فارسی به انگلیسی

self-portrait


دانشنامه عمومی

خودنگاره چهره نگاری نقاش، عکاس یا پیکره ساز از خود است. کشیدن خودنگاره در میان نقاشان از دهه های پس از رنسانس (یا حتی پیش از آن) رواج یافت و در اواخر سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ میلادی به اوج رسید. واقع گرایی و دریافتگری ربع آخر سده نوزدهم نگاه نقاش را بیشتر متوجه خویش و مسائل اطراف خود کرد. در این دوره نقاشان پی بردند که خود نیز جزئی از واقعیت و هستی موجود هستند و می توانند موضوع نقاشی خود قرار گیرند. خودنگاره های سدهٔ بیستم نوعی خودکاوی و روان شناسی خویشتن محسوب می شوند.خودنگارۀ کمال الملک، ۱۹۱۷   خودنگارۀ ژان باتیست سیمون شاردن در لباس کار، ۱۷۷۱   خودنگارۀ رامبرانت، دهۀ ۱۶۶۰   خودنگارۀ پیتر پل روبنس، ۱۶۲۳ م.   خودنگارۀ ون گوگ، ۱۸۸۹   خودنگارۀ گوستاو کوربه، حدود ۱۸۴۳   خودنگارۀ هانری ماتیس، ۱۹۰۶   خودنگارۀ دانته گابرییل روستی، ۱۸۴۷
از جمله نقاشانی که خودنگاره های شناخته شده ای از خود به جای گذارده اند می توان به رامبرانت و ون گوگ اشاره کرد.
ون گوگ در حدود ده سال فعالیت هنری خویش، به ویژه در چهار–پنج سال آخر عمرش، علاوه بر تک چهره هایی@12@ که از اطرافیانش کشید، بیش از ۲۰ تک چهره نیز از خود ساخت. ون گوگ در خودنگاره های خویش بی قراری و گرانباری انسانی پرشور را نشان می دهد که با نگاهی نافذ و معنی دار، خود را در نگاه مخاطب می نگرد. در بیشتر این آثار، کت آبی، پیراهن سفید، ریش قرمز و نگاه مضطرب به چشم می خورَد و هاله ای از امواج رنگی در پیرامون صورت نقاش چرخ می زند. دو مورد از متفاوت ترین و تکان دهنده ترین خودنگاره های ون گوگ آن هایی است که در بدترین روزهای بیماری اش کشیده است. یکی از این تک چهره ها متعلق به سال ۱۸۸۹ و پس از حادثهٔ بریده شدن گوش اوست که در آن، باند سفیدی نیز بر دور سر او پیچیده شده است. نقاشی دیگر، آخرین تک چهرهٔ او و مربوط به چند ماه پیش از مرگش در سال ۱۸۹۰ است. این تابلو اثری عمیقاً تکان دهنده است که قدرت هراس آور نگاه های یک روان پریش را ثبت می کند.
خودنگارۀ کمال الملک، ۱۹۱۷


کلمات دیگر: