کلمه جو
صفحه اصلی

شبیکه

فرهنگ فارسی

تصغیر شبکه و دام شکارچی

لغت نامه دهخدا

( شبیکة ) شبیکة. [ ش ُ ب َ ک َ ] ( ع اِمصغر ) تصغیر شبکه. دام شکارچی. ( از معجم البلدان ).

شبیکة. [ ش ُ ب َ ک َ ] ( اِخ ) نام دشتی است نزدیک عرجاء و گفته اند که نام محلی است میان مکه و زاهر و منزلی است از منازل حاجیان. ( از معجم البلدان ). || آبی است مر بنی سلول را. ( از معجم البلدان ).
شبیکه. [ ش َ ک َ ] ( از ع ، اِ ) به معنی دام و کمند. ( ناظم الاطباء ). || هر چیز سوراخ سوراخ و پرسوراخ و سوراخدار. ( ناظم الاطباء ) :
با وجود زال ناید انحلال
در شبیکه و در برت آن ذودلال.
مولوی.

شبیکه . [ ش َ ک َ ] (از ع ، اِ) به معنی دام و کمند. (ناظم الاطباء). || هر چیز سوراخ سوراخ و پرسوراخ و سوراخدار. (ناظم الاطباء) :
با وجود زال ناید انحلال
در شبیکه و در برت آن ذودلال .

مولوی .



شبیکة. [ ش ُ ب َ ک َ ] (اِخ ) نام دشتی است نزدیک عرجاء و گفته اند که نام محلی است میان مکه و زاهر و منزلی است از منازل حاجیان . (از معجم البلدان ). || آبی است مر بنی سلول را. (از معجم البلدان ).


شبیکة. [ ش ُ ب َ ک َ ] (ع اِمصغر) تصغیر شبکه . دام شکارچی . (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: