کلمه جو
صفحه اصلی

مثل زن

مترادف و متضاد

womanlike (صفت)
زن صفت، زنانه، شبیه زن، زن مانند، مثل زن

womanly (صفت)
زنانه، در خور زنان، مثل زن

فرهنگ فارسی

آنکخه مثل زند

لغت نامه دهخدا

مثل زن. [ م َ ث َ زَ ] ( نف مرکب ) آنکه مثل زند. ( آنندراج ). مثل زننده :
مثل زن مثل زد که تخم بدی
سرابش دهد آب نابخردی.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
و رجوع به مثل زدن شود.


کلمات دیگر: