وضعی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کیفیتی، وضعی
فرهنگ فارسی
(صفت ) منسوب به وضع : (( برابری یکی است بعرضی وضعی وهمچنانی یکی است بخاصیتی . ) )
لغت نامه دهخدا
وضعی. [ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به وضع و شکل و طرز. ( ناظم الاطباء ).
- حرکت وضعی ( وضعیة ) ؛ در مقابل حرکت انتقالی. حرکت بر دور محور خود. ( ناظم الاطباء ).
- حرکت وضعی زمین ؛ گردش زمین است به دور خود در هر بیست وچهار ساعت یک مرتبه.
- حرکت وضعی ( وضعیة ) ؛ در مقابل حرکت انتقالی. حرکت بر دور محور خود. ( ناظم الاطباء ).
- حرکت وضعی زمین ؛ گردش زمین است به دور خود در هر بیست وچهار ساعت یک مرتبه.
پیشنهاد کاربران
چنین وضعی
پارسیش میشه
چنین روزگاری
پارسیش میشه
چنین روزگاری
کلمات دیگر: