قوز کردن
فارسی به انگلیسی
crouch, huddle, hump, hunch, scrunch, slouch, squat, stoop
مترادف و متضاد
خم کردن، قوز کردن، بشکل قوز دراوردن، تنه زدن
خوشامد گویی کردن، چندک زدن، دولا شدن، قوز کردن
چندک زدن، قوز کردن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، چنباتمه زدن
قوز کردن، تروشرویی کردن، روی کول انداختن
کلمات دیگر: