کلمه جو
صفحه اصلی

انتها


مترادف انتها : آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت، بن، ته، راس

متضاد انتها : آغاز، ابتدا

برابر پارسی : فرجام، سرانجام، ته، پایان، به پایان رسیدن

فارسی به انگلیسی

closure, end, ending, extreme, last, tail, terminal, termination, windup

فارسی به عربی

حد اقصی , رییس , نهایة

مترادف و متضاد

termination (اسم)
فسخ، خاتمه، پایان، انتها، ختم، پایان دهی، پایان یابی

close (اسم)
خاتمه، محوطه، ایست، توقف، پایان، جای محصور، انتها، بن بست

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

head (اسم)
سر، عنوان، سالار، نوک، رئیس، سرصفحه، رهبر، متصدی، کله، راس، دماغه، انتها، سار، موی سر، ابتداء

tailing (اسم)
تعقیب، دنباله، تکه، انتها، پس مانده

tag end (اسم)
اخرین قسمت، انتها

extremity (اسم)
سر، شدت، ته، طره، انتها، غایت، نهایت، حد نهایی

terminal (اسم)
پایان، انتها، ایستگاه نهایی، اخر خط راه اهن یا هواپیما

outrance (اسم)
انتها، نهایت

tail-end (اسم)
دنباله، انتها، قسمت انتهایی، قسمت نهایی

supreme (صفت)
عالی، بزرگترین، افضل، انتها، اعلی

آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت ≠ آغاز، ابتدا


بن، ته، راس


۱. آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت
۲. بن، ته، راس ≠ آغاز، ابتدا


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بپایان آمدن بسر آمدن بنهایت رسیدن بکرانه رسیدن . ۲ - باز ایستادن دست بر داشتن . ۳ - آگهی رسیدن. ۴ - ( مصدر ) بپایان رساندن . ۵ - ( اسم ) اتمام ختم . ۶ - ( اسم ) پایان انجام آخر .

لغت نامه دهخدا

انتها. [ اِ ت ِ ] ( ع اِمص ) اتمام و ختم. || ( اِ ) پایان و انجام و آخر. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). حد و حدود و عاقبت و غایت و نهایت و منتها. ( ناظم الاطباء ). کرانه.فرجام. بن. سرانجام. کنه. مقابل ابتدا :
نه طولست او را نه عرض و نه عمق
نه اندر سطوح و نه در انتهاست.
ناصرخسرو.
دین دبستانست و امت کودکان پیش رسول
در دبستانست امت زابتدا تا انتها.
ناصرخسرو.
|| ( اصطلاح نجوم ) اصطلاحی است در نجوم ، آقای همایی در حواشی التفهیم نوشته اند: تسییر استخراج بعد است از درجه ٔدلیل تا آن درجه که مدار حکم بدوست و در بیشتری از تسییرات که رانند مدت هر درجه ای را سالی شمرند و گاهی ده یا صد یا هزار سال و گاهی یک روز یا کمتر. و انتها نظیر تسییر است چنانکه هرسال یک درجه تسییر باشدهمچنان هرسال یک برج انتها رانند و احکام سال را ازآن درجه و از آن برج استخراج کنند. ( التفهیم حواشی ص 525 ). و اما انتهاهاء سال آن است کی هر برجی را سالی دهی تا بدوم سال انتها ببرج دوم باشد از طالع بهم جند ( چند ) درجاتش. و سیوم سال ببرج سیوم همچنان. و چون برج و درجه انتهاء سال دانستی ، انتهاء ماهها راهر بیست و هشت روز و یکساعت و پنجاه و یک دقیقه را ببرجی دهی تا ببرج انتها همی گردد. و درجاتش چند درجات اصل. و به انتهای روزها هر دو روز و سه ساعت و پنجاه دقیقه را ببرجی همی ده و درجهاء انتهای ماه سوی او همی گردان. ( التفهیم ابوریحان ص 524 ).

فرهنگ عمید

۱. پایان، نهایت.
۲. (اسم مصدر ) به پایان رساندن چیزی.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] باز ایستادن از کاری.

دانشنامه عمومی

آنته آ. آنته آ (به ایتالیایی: Antea) یا پرتره ای از یک زن جوان، اثر نقاش شیوه گرای ایتالیایی قرون وسطی جیرولامو فرانچسکو ماریا ماتزولا معروف به پارمیجانینو است. وی این تابلو را در ۱۵۲۴ میلادی خلق نموده است.تابلوی مذکور هم اکنون در موزه ملی کاپودیمونته در ناپل ایتالیا نگهداری می گردد. این اثر به ابعاد ۸۶ در ۱۳۶ سانتی متر و به صورت رنگ روغن کار شده است.
این تابلو با نام آنته آ نیز شناخته می شود.

فرهنگ فارسی ساره

پایان


گویش اصفهانی

تکیه ای: tah
طاری: tah / âxer
طامه ای: âxer / tah
طرقی: tah / âxer
کشه ای: tah / âxer
نطنزی: âxer / tah


واژه نامه بختیاریکا

دُم؛ پِند؛ دیندا؛ دینگه؛ دینِه؛ کند؛ کِندِه؛ هَتَل هوت؛ هق؛ هقُلی؛ تِین تِین ( تکان تکان های آخری )

پیشنهاد کاربران

End - English
Enda - Old Frisian
�nta - Sanskrit
Anthj� - Germanic
Enteha - Persian

مرجع: youtube، کانال Originally Same

انتها ریشه ی سریانی دارد که ریشه واژه انگلیسی ( end ) به معنی ته و پایان به آن بر می گردد و در اوستائی به شکل ( Enta ) آمده است . در زبان ترکی به شکل اِن به معنای نهاین و نهایت دیده می شود . برای مثال اِن گوزَل یعنی نهایت زیبا و یا آخر زیبایی . ان یاخشی یعنی آخر خوبی .

آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت، بن، ته، راس

مقابل انتها = ابتدا

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آمیت ( سنسکریت: آمیتَ )
اَوَژان ( سنسکریت: اَوَسانَ )
سَریوش ( اوستایی: ثْرَئُشتَ )

انتها بر وزن انفعال و از بن ته می آید
ته پارسی است.
پس این واژه ریشه پارسی دارد با قالب واژه سازی زبان عربی
در زبان اوستایی به پایان enta می گفتند که با end هم ریشه است.
شاید انتها از enta آمده باشد.

اِنتها: پایان
انتهی: تمام شد، پایان یافت.
این دو کلمه را که معنا یشان به هم نزدیک است نباید با هم اشتباه کرد. انتها ( در عربی به صورت انتهاء نوشته می شود ) اسم است به معنای" پایان" و انتهی صیغه فعلی است به معنای تمام شد، پایان یافت.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۳. )

مدی

واژه ی end انگلیسی تغییر یافته ی همان واژه انتها به معنی پایان می باشد.


کلمات دیگر: