مترادف منتشر شدن : انتشار یافتن، پخش شدن، توزیع شدن، پراکنده شدن، چاپ شدن، به چاپ رسیدن، سرایت کردن، گسترده شدن
منتشر شدن
مترادف منتشر شدن : انتشار یافتن، پخش شدن، توزیع شدن، پراکنده شدن، چاپ شدن، به چاپ رسیدن، سرایت کردن، گسترده شدن
فارسی به انگلیسی
issue
فارسی به عربی
وزع
مترادف و متضاد
۱. انتشار یافتن
۲. پخش شدن، توزیع شدن
۳. پراکنده شدن
۴. چاپ شدن، به چاپ رسیدن
۵. سرایت کردن
۶. گسترده شدن
منتشر کردن، پخش کردن، پهن کردن، گسترش یافتن، منتشر شدن، فرش کردن، گستردن، پهن شدن، بصط و توسعه یافتن
فاش کردن، منتشر کردن، بروز دادن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن
انتشار یافتن
پخش شدن، توزیع شدن
پراکنده شدن
چاپ شدن، به چاپ رسیدن
سرایت کردن
گسترده شدن
پیشنهاد کاربران
انتشار گرفتن. [ اِت ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) انتشار یافتن :
شعاع خورشید از کله کبود بتافت
چو نور روی نگار من انتشار گرفت.
شعاع خورشید از کله کبود بتافت
چو نور روی نگار من انتشار گرفت.
خبر افتادن ؛ خبر شایع شدن. منتشر شدن خبر : خبر مرگ گوشاگوش افتاد. ( تاریخ بیهقی ص 357 ) . و خبر مرگ افتاده بود در میان غلامانش. ( تاریخ بیهقی ص 357 ) . و خبر در پارس افتاد که بازداشته را فردا نخواهند برد. ( تاریخ بیهقی ) .
get into print
To have one's written work published
To have one's written work published
کلمات دیگر: