فاتح شدن . ظفر یافتن . پیروز آمدن . فتح کردن .
نصرت یافتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نصرت یافتن. [ ن ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) فاتح شدن. ظفریافتن. پیروز آمدن. فتح کردن :
زی تو آید عدو چو نصرت یافت
کرده دل تنگ و روی پرآژنگ.
زی تو آید عدو چو نصرت یافت
کرده دل تنگ و روی پرآژنگ.
ناصرخسرو.
پیشنهاد کاربران
نصرت یافتن : پیروز گشتن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 408 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 408 ) .
کلمات دیگر: