نیکوکاری. ( حامص مرکب ) لطف. کرم. احسان. برّ.( السامی ). خوبی. مبرت. ( یادداشت مؤلف ). خیر. کار خیر کردن. دستگیری : هرکه اخبار گذشتگان را بخواند... بتواند دانست که نیکوکاری چیست... و چیست که از مردم یادگار ماند. ( تاریخ بیهقی ). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. ( کلیله و دمنه ). علم به کردار نیک جمال گیرد که میوه درخت دانش نیکوکاری و کم آزاری است. ( کلیله و دمنه ).