کلمه جو
صفحه اصلی

مرزه

فارسی به انگلیسی

sweet fennel, origany


savory, savoury, sweet fennel, origany

مترادف و متضاد

savory (اسم)
مرزه

فرهنگ فارسی

ماله ( گل کاری ) .
غلیواژ یا مرغی شبیه عقاب

فرهنگ معین

(مَ زِ ) (اِ. ) گیاهی است یکساله از تیرة نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است . برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است . این گیاه در ایران جزو سبزی های

(مَ زِ) (اِ.) گیاهی است یکساله از تیرة نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است . برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است . این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی است .


لغت نامه دهخدا

مرزه . [ م ُ زَ ] (ع اِ) غلیواژ یا مرغی شبیه به عقاب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).


( مرزة ) مرزة. [ م َ زَ ] ( ع اِ ) مرة از مصدر مرز. ( اقرب الموارد ). و رجوع به مرز شود.

مرزة. [ م ِ زَ ] ( ع اِ ) قطعه. ( اقرب الموارد ). پاره ای. ( از منتهی الارب ). قطعه ای از چیزی. ( از متن اللغة ).
مرزه. [ م ُ زَ ] ( ع اِ ) غلیواژ یا مرغی شبیه به عقاب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

مرزه. [ م َ زَ / زِ ] ( اِ ) نوعی از سعتر بستانی که برگش دراز باشد. ( رشیدی ) ( از برهان قاطع ) ( از جهانگیری ).سبزی ای است خوردنی که مانند ریحان و ترخان با آن خورند. ( انجمن آرا ). یکی از احرار بقول با برگهای باریک و مزه تند و معطر که خام و پخته آن را خورند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). گیاهی است یک ساله از تیره نعنائیان دارای ساقه های متعدد و برنگ متمایل به قرمز که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا به فراوانی میروید. برگهای آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ وباریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است ، گلهایش ارغوانی و به طور مجتمع در نقاط مختلف ساقه های متعدد آن قرار گرفته است. از این گیاه اسانسی حاصل میشود که به صورت مایعی بی رنگ یا مایل به زردی است. سر شاخه های گلدار و برگهای آن بوی معطر و اثر نیرودهنده و تسهیل کننده عمل هضم و مقوی معده و مدر و بادشکن دارد. این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی به صورت خام و پخته در اغذیه مصرف میشود ندغ. صعترالبر. ( فرهنگ فارسی معین ). و نیزرجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 249 و کارآموزی داروسازی ص 214 شود. || ماله بنایان و گلکاران. آلتی که بدان کاهگل و گچ بر دیوار مالند. ( برهان قاطع )( از انجمن آرا ) ( از جهانگیری ) ( رشیدی ) ( از واژه اوستائی مرز به معنی مالیدن است ). || چراغدان. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ). مزره [ به تقدیم زاء بر راء ] هم به این معنی گفته اند. ( رشیدی ) ( برهان قاطع ). رجوع به مزره شود. || موش. ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ) فاره. ( برهان قاطع ). رجوع به مرز و مرزنگوش و حواشی آن شود.

مرزة. [ م َ زَ ] (ع اِ) مرة از مصدر مرز. (اقرب الموارد). و رجوع به مرز شود.


مرزة. [ م ِ زَ ] (ع اِ) قطعه . (اقرب الموارد). پاره ای . (از منتهی الارب ). قطعه ای از چیزی . (از متن اللغة).


مرزه . [ م َ زَ / زِ ] (اِ) نوعی از سعتر بستانی که برگش دراز باشد. (رشیدی ) (از برهان قاطع) (از جهانگیری ).سبزی ای است خوردنی که مانند ریحان و ترخان با آن خورند. (انجمن آرا). یکی از احرار بقول با برگهای باریک و مزه تند و معطر که خام و پخته آن را خورند. (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی است یک ساله از تیره ٔ نعنائیان دارای ساقه های متعدد و برنگ متمایل به قرمز که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا به فراوانی میروید. برگهای آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ وباریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است ، گلهایش ارغوانی و به طور مجتمع در نقاط مختلف ساقه های متعدد آن قرار گرفته است . از این گیاه اسانسی حاصل میشود که به صورت مایعی بی رنگ یا مایل به زردی است . سر شاخه های گلدار و برگهای آن بوی معطر و اثر نیرودهنده و تسهیل کننده عمل هضم و مقوی معده و مدر و بادشکن دارد. این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی به صورت خام و پخته در اغذیه مصرف میشود ندغ . صعترالبر. (فرهنگ فارسی معین ). و نیزرجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 249 و کارآموزی داروسازی ص 214 شود. || ماله ٔ بنایان و گلکاران . آلتی که بدان کاهگل و گچ بر دیوار مالند. (برهان قاطع)(از انجمن آرا) (از جهانگیری ) (رشیدی ) (از واژه ٔ اوستائی مرز به معنی مالیدن است ). || چراغدان . (جهانگیری ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (برهان قاطع). مزره [ به تقدیم زاء بر راء ] هم به این معنی گفته اند. (رشیدی ) (برهان قاطع). رجوع به مزره شود. || موش . (رشیدی ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) فاره . (برهان قاطع). رجوع به مرز و مرزنگوش و حواشی آن شود.


فرهنگ عمید

گیاهی یک ساله از خانوادۀ نعناع با ساقه های کوتاه و سرخ رنگ و برگ های خوش بو که به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود.

دانشنامه عمومی

مرزه گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا (از جمله ایران) به فراوانی می روید.
از این گیاه اسانسی حاصل می شود که به صورت مایعی بی رنگ یا مایل به زرد است. سرشاخه های آن بوی معطر و اثر نیرودهنده و تسهیل کننده عمل هضم و مقوی معده و مدر و بادشکن دارد.
این گیاه در ایران جزو سبزی های خوراکی به صورت خام و پخته در اغذیه مصرف می شود.
شربت گیاهی تیامین که در داروخانه های ایران موجود است حاوی اسانس آویشن، مرزه و رازیانه می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

مَرزه (Satureia hortensis)
مَرزه
گیاهی با نام علمیL.Satureja hortensis.، از تیرۀ نعناییانعلفی یک ساله و دارای ساقه منشعب به طول ۱۰ تا ۳۰ سانتی متر است. برگ های آن باریک و پوشیده از تارهای کوتاه است. به حالت وحشی در اماکن خشک و نواحی سنگلاخی و مزارع شنی در نواحی جنوب اروپا و جنوب غربی آسیا، مانند ایران می روید. گل های سفید یا گلی رنگ دارد. قسمت مورد استفاده مرزه، برگ یا کلیه اعضای هوایی آن یعنی شاخه های برگ دار و گل دار آن است که خاصیت بوی معطر، نیرودهنده، تسهیل کنندۀ هضم، مدر، بادشکن و به طور خفیف اثر قابض، ضدکرم و ضد اسهال دارد.

گویش مازنی

/marze/ آویشن از تیره ی نعناع که خودرو است - از قطعات آبدنگ – اهرم متصل به دنگ ۳جای ضربه ی ترکه یا شلاق بر روی بدن & مازه – ستون فقرات

۱آویشن از تیره ی نعناع که خودرو است ۲از قطعات آبدنگ – اهرم ...


مازه – ستون فقرات


پیشنهاد کاربران

مرزه چیست؟
مرزه که به نام مرزه کوهی هم شناخته می شود از سبزیجات تابستانی و از تیره نعناعیان است که به صورت وحشی در جنوب اروپا و آسیا از جمله ایران به فراوانی یافت می شود.

مرزه
مرزه گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است که به حالت وحشی در اروپای جنوبی و آسیا ( از جمله ایران ) به فراوانی می روید.

شوید : Dill
آویشن ( زعتر ) : Thyme
مرزه : Savory / Savoury
ریحان : Basil
نعناع : Mentha / Mint / Spearmint / Peppermint
تره : Chives
جعفری : Parsley
تربچه : Radish
شلغم : Turnip
شبدر : Clover
کرفس : Celery
شاهی : Garden Cress
فلفل دلمه ای : Bell Pepper
پیاز : Onion
موسیر : Allium stipitatum
سیر : Garlic
گشنیز : Coriander
اسفناج : Spinach
ترخون : Tarragon
پونه : Mentha pulegium
رزماری : Rosemary
بامیه : Okra
عدس : Lentil
لوبیا سبز : String bean
نخودفرنگی : Chickpea
مارچوبه : Asparagus
کاهو : Lettuce
کلم : Cabbage
کاسنی : Chicory
کدو سبز : Zucchini
بروکلی : Broccoli
ذرت : Corn
کنگر : Cirsium vulgare
کنگر فرنگی : Artichoke
گل اروانه : Hymenocrater
بیدمشک : Pussy willow
گل گاوزبان : Viper's - buglosses
بادمجان : Eggplant / Aubergine
گوجه : Tomato
کدو تنبل : Pumpkin
پیازچه : Scallion
باقالی : Vicia faba
لوبیا : Bean
لوبیا چیتی : Pinto Bean
خیار : Cucumber
کدو : squash / Cucurbita
قارچ : Mushroom
هویج : Carrot
گل کلم : Cauliflower
چغندر : Beetroot
کلم برگ چینی : Bok Choy


کلمات دیگر: