کلمه جو
صفحه اصلی

بیوگرافی


مترادف بیوگرافی : تذکره، حسب حال، زندگی نامه، شرح حال

برابر پارسی : زندگینامه، سرگذشت، سرگذشت نامه

فارسی به عربی

سیرة ذاتیة

مترادف و متضاد

biography (اسم)
بیوگرافی، زندگینامه، تذکره، زیستنامه، سیرت، تاریخچه زندگی

فرهنگ فارسی

ترجمه حال، شرح حال نویسی، شرح احوال، تذکره

فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) کتابی که در آن زندگی نامه شخصیتی شرح داده شده باشد، سرگذشت ، شرح حال ، زندگی نامه . (فره ).

فرهنگ عمید

شرح حال نویسی، زندگی نامه.

فرهنگ فارسی ساره

زندگینامه، سرگذشت، سرگذشت نامه


جدول کلمات

زندگینامه

پیشنهاد کاربران

بیو گرافی نام شغل موسیقی خواننده زندگینامه به انگلیسی

زیست نامه

�زیست نامه� را به آرش �بیوگرافی� ساخته ام.

برگرفته از پی نوشت نوشتار �حسنک کجایی؟� ب. الف. بزرگمهر ١١ فروردین ماه ١٣٩١
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/03/blog - post_30. html


سر گذشت وقایع حال یه فرد یا چیزی

شرح حال

تذکره، حسب حال، زندگی نامه، شرح حال

بیوگرافی=زندگی نامه

بیوگرافی یعنی:
شرحال : درمورد شغل، نام و نام خانوادگی ، سن، توضیح میدهد
Biography
زندگی نامه 🇺🇸

پیوگرافی:زندگینامه، توضیح درمورده زندگی یک شخص


کلمات دیگر: