کلمه جو
صفحه اصلی

جامات

فرهنگ فارسی

ظرفهای شرابخوری و آبخوری

لغت نامه دهخدا

جامات. ( معرب ، اِ ) ظرفهای شرابخوری و آبخوری. ج ِ جام. ( ناظم الاطباء ).

جامات. ( اِخ ) نام حکیمی است که او را جاماسب گویند. ( برهان ). مصحف جاماسب. ( حاشیه برهان چ معین ). نام پسر دانیال پیغمبر که فیلسوف و ستاره شمر دانائی بوده و کتاب جاماسب نامه منسوب به این شخص بزرگ است. ( ناظم الاطباء ). این کلمه بصورتهای : جاماس ، جاماسب ، جاماسف ، نیز آمده است. رجوع به جاماسب شود.

جامات . (اِخ ) نام حکیمی است که او را جاماسب گویند. (برهان ). مصحف جاماسب . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام پسر دانیال پیغمبر که فیلسوف و ستاره شمر دانائی بوده و کتاب جاماسب نامه منسوب به این شخص بزرگ است . (ناظم الاطباء). این کلمه بصورتهای : جاماس ، جاماسب ، جاماسف ، نیز آمده است . رجوع به جاماسب شود.


جامات . (معرب ، اِ) ظرفهای شرابخوری و آبخوری . ج ِ جام . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: