حالی به حالی
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
حالی به حالی شدن.[ ب ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) متغیر شدن. متلون گردیدن.
حالی به حالی گردیدن. [ ب ِ گ َدی دَ ] ( مص مرکب ) حال بحال شدن. تغییر دادن حال.
- از حالی به حالی گردیدن :
خدایست آنکه ذات بیمثالش
نگردد هرگز از حالی به حالی.
حالی به حالی گردیدن. [ ب ِ گ َدی دَ ] ( مص مرکب ) حال بحال شدن. تغییر دادن حال.
- از حالی به حالی گردیدن :
خدایست آنکه ذات بیمثالش
نگردد هرگز از حالی به حالی.
پیشنهاد کاربران
حالی به حالی شدن: منقلب شدن
کلمات دیگر: