کلمه جو
صفحه اصلی

ثمیر

فرهنگ فارسی

محدث است و او جد محمد ابن عبد الرحیم است

لغت نامه دهخدا

ثمیر. [ث َ ] ( ع اِ ) شیری که مسکه آن ظاهر نشده یا شیری که مسکه آن ظاهر گردیده باشد. || مسکه که ظاهر شود بر ماست پیش از جمع شدن. || شب ماهتاب. ( دهار ). || میوه دار. ( غیاث اللغة ).

ثمیر. [ ث ُ م َ ] ( اِخ ) محدث است و او جد محمدبن عبدالرحیم است.

ثمیر. [ ث ُ م َ ] (اِخ ) محدث است و او جد محمدبن عبدالرحیم است .


ثمیر. [ث َ ] (ع اِ) شیری که مسکه ٔ آن ظاهر نشده یا شیری که مسکه ٔ آن ظاهر گردیده باشد. || مسکه که ظاهر شود بر ماست پیش از جمع شدن . || شب ماهتاب . (دهار). || میوه دار. (غیاث اللغة).



کلمات دیگر: