کلمه جو
صفحه اصلی

چالمه

فرهنگ فارسی

دلو گونه ای از چرم که در آن یخ ریزند و شیشه های شربت یا شیشه های شراب و دیگر مسکرات را در وی نهند تا سرد شود و خنک بماند .

لغت نامه دهخدا

چالمه. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) دلوگونه ای از چرم که در آن یخ ریزند و شیشه های شربت یا شیشه های شراب و دیگر مسکرات را در وی نهندتا سرد شود و خنک بماند. ظرفی دلو مانند که غالباً از چرم بلغار و گاه از چرم عادی سازند و مورد استعمالش آن است که ریزه های یخ در آن ریزند و شیشه های شربت یا مسکرات را درون وی گذارند تا سرد شوند. نوعی ظرف چرمی بزرگ بشکل دلو که در آن یخ کنند و شیشه هایی راکه محتوی انواع مشروبات هستند برای سرد شدن و سرد ماندن درون وی نهند. ظرفی چون دلوی بزرگ ، از چرم بلغار یا چرم عادی مخصوص نگاه داشتن یخ ، که شیشه های محتوی آشامیدنیهای مختلف را برای سرد شدن و سرد ماندن درون آن گذارند. جایخی. جای یخ. ظرف مخصوص نگه داشتن یخ. یخچال دستی. || قسمی عمامه که هندیان دارند. نوعی عمامه که بعضی از مردم هند بر سر نهند.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۹°۴۴′۵۲″شمالی ۵۴°۱۴′۱۱″شرقی / ۲۹٫۷۴۷۷۳۰۵۵۵۵۵۵۶°شمالی ۵۴٫۲۳۶۳۳۸۸۸۸۸۸۸۹°شرقی / 29.7477305555556; 54.2363388888889
چالمه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خاتم در استان یزد ایران است.
این روستا در دهستان چاهک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۴ نفر (۲۰خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

چالمه [اصطلاح عشایر]: دل درد کهنه

معنیه کلمه چالمه درزبان لری یعنی چه

چالِمَه در زبان لری به معنی دل درد یا شکم دردکه شخص را بسیار بیقرار میکندودر اثر آن شخص مبتلا بسیار خمیازه میکشدبسیاری از پیرزنان و پیرمردان با روشهای متفاوتی اقدام به بریدن چالمه میکنند


کلمات دیگر: