کلمه جو
صفحه اصلی

تاراج بردن

فرهنگ فارسی

به یغما بردن چاپیدن .

لغت نامه دهخدا

تاراج بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) به یغما بردن. چاپیدن.
- به تاراج بردن :
سوی کاخ شه سر نهادند زود
به تاراج بردند از آن هرچه بود.
اسدی ( گرشاسبنامه ).
چشمی که دلی برد به تاراج
دانی که به سرمه نیست محتاج
ور وسمه کنی بر ابروی زشت
چون سبزه بود بروی انگِشت.
امیرخسرو.
رجوع به تاراج شود.

پیشنهاد کاربران

یغماگر


کلمات دیگر: