کلمه جو
صفحه اصلی

تارک ادب

فرهنگ فارسی

بی ادب گستاخ .

لغت نامه دهخدا

تارک ادب. [ رِ اَ دَ ] ( ص مرکب ) بی ادب. ( آنندراج ) ( فرهنگ نفیسی ). گستاخ و بدخوی. ( فرهنگ نفیسی ) :
در هند که زادگانْش تارک ادب اند
لبریز جهالت اند و فاضل لقب اند
اوساطالناس چون از اول همه حشو
اشراف همه سید و قنبرنسب اند.
واله هروی ( ازآنندراج ).
رجوع به مجموعه مترادفات ص 74 شود.


کلمات دیگر: