ده کوچکی است از دهستان بهراسمان بخش ساردوئیه جیرفت .
خوش مور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوش مور. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهراسمان بخش ساردوئیه ٔ جیرفت . (یادداشت مؤلف ).
خوش مور. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. واقع در جنوب خاوری فهلیان و 8 هزارگزی راه فرعی هرایجان به اردکان. کوهستانی و معتدل. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
خوش مور. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهراسمان بخش ساردوئیه جیرفت. ( یادداشت مؤلف ).
خوش مور. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهراسمان بخش ساردوئیه جیرفت. ( یادداشت مؤلف ).
خوش مور. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . واقع در جنوب خاوری فهلیان و 8 هزارگزی راه فرعی هرایجان به اردکان . کوهستانی و معتدل . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کلمات دیگر: